بخونيد قشنگه




تو15سالگے بم گفتے دوست دارم.


تو15سالگي براے اولين بار گفتم عاشقتم تو هم گفتے منم.


تو16سالگي بغلم کردے و گفتے دوسم داري.


تو17سالگي گوشه پارک دسمو محکم فشاردادے و بوسم کردي.


توسالگي خيلے خوشحال بوديم چون ميتونسيم باهم ازدواج کنيم.


تو19سالگي يکم سرد شدے باهام و هرشب بيدارے موندم.


تو20سالگي بهم گفتے ک تو لايق بهترازمنے، و تو همون 20سالگے ولم کردے و رفتي.


تو21سالگي درحالے که خبر نداشته زنده اے يا ن دوستم زنگ زدو منو ب عروسيش دعوت کرد.


تو22سالگي فهميدم شوهر دوستم تويي


تو23سالگے فهميدم بچه دار شدي.


تو24سالگي فهميدم اسم بچت اسم دوست دخترے كه قبل از من داشتيه


تو25سالگے فهميدم منو هيچوقت دوس نداشتي.


حالا 30 ساله شدم و همه اين سالها به ياد تو گذروندم


وصداے توهرروز ازطبقه بالايے ک قربون صدقه بچت ميرفتے ميومد.


حالا 36سالمه وبچت 15سالشه.


و37سالمه و بچه16سالت اومده توبغلم گريه ميکنه چون پسرم  ولش کرده 


زمين به طور عجيبے گِرد است




شاملو ميگويد :


بترس از او که سکوت کرد


وقتي دلش را شکستي .


او تمام حرف هايش را جاي تو به خدا زد .


و خدا خوب گوش مي کند و خوبتر يادش


 ميماند .


خواهد رسيد روزي که خدا


تمام سكوت او را سرت فرياد خواهد کشيد .


و تو آن روز درک خواهي کرد


چرا گفته اند : دنيا ، دار ِمکافات است !

داستان ...

تو ,گفتے ,فهميدم ,کردے ,دوستم ,خدا ,کردے و ,و تو ,توبغلم گريه ,گريه ميکنه ,چون پسرم 

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مدرسه شاد مدرسه امام خمینی (ره) شهر قره بلاغ 93714623 ((خانواده سلامت)) تازه ترین اخبار و اطلاعات معماری و سازه های ایران و جهان آموزش تکنیکهای نقاشی کودکان dibadegin98 برق مارکت 24 saha3228 شرکت نظافتی ابریشم پاکان البرز